پرسش از کتابدار
ساعات کار کتابخانه،شرایط عضویت و ...
ارسال پستی منابع
ارسال پستی منابع درخواستی ویژه اعضا
مشاوره خواندن
با متخصصان علم اطلاعات مشورت کنید
پیشنهاد و انتقاد
برای بهتر شدن،نیازمند نظرات شما هستیم
درخواست مقاله
مقاله مورد نظر شما را در اختیارات قرار می دهیم
پیگیری درخواست
پاسخ درخواست های خود را اینجا بخوانید
گزارش خطای فنی
در صورت مشاهده خطای فنی آن را اعلام نمایید
فهرست ها
خانه
اخبار واطلاعیه
معرفی متنی کتاب به مناسبت هفته دفاع مقدس
به مناسبت هفته دفاع مقدس کتاب فرنگیس توسط کتابخانه قلم چی سه قلعه معرفی شد.
مشخصات :
فرنگیس،نوشته مهناز فتاحی.
رمان دفاع مقدس
روایت قهرمانی زنی از دیار گیلانغرب کرمانشاه در جریانات جنگ ایران و عراق.
مادرم همیشه می گفت تو چقدر شر هستی فرنگ اصلا تو اشتباهی به دنیا آمدی و باید پسر می شدی ...
ولی چرا؟ مگر شهامت و یا وطن دوستی زن و مرد می شناسد؟؟
فرنگیس شیر زنی بود که مرد ها هم از شهامت او متعجب می شدند!
فرنگیس یک شیر زن واقعی بود هم در خانه و زندگی خودش هم در مقابل دشمن و دفاع از خاک وطن .
ماجرایی که او را معروف کرد این بود که در کنار چشمه با تبر به جان سر بازان دشمن افتاد و آنها
را به اسارت گرفت ولی شهامت او در همه جای زندگی اش قهمرمان بودنش را ثابت می کرد. مثل :
️زمانی که که با هجوم دشمن به خانه و زندگی اش شب ها با جرات در دل صخره و کوه بر بالین سنگ ها می خوابید ...
️زمانی که همراه پدر تل هیزم و چوب را از فراز کوه ها برای معاش خانواده کول می کرد ...
️زمانی که برای سر زدن به روستا خانه و زندگی و حتی علف دادن به گوساله ای که
در خانه رها کرده بود و به دست دشمن افتاده بود تا دل خطر پیش می رفت...
️زمانی که نمی خواست سربار کسی باشد و با دستان خودش به تنهایی مصالح ساختمانی را به بالای کوهی برد و برای
خودش خانه ای ساخت جایی که هیچ خانه ای دیگر وجود نداشت و همان خانه زادگاه فرزندش شد
️زمانی که تکه پاره خواهر و برادر و هم ولایتی های خودش را جم و جور می کرد و هزاران
دقایق پر از دلواپسی دیگر که فقط دل فرنگیس توانای تحمل آنها را داشت.
بخشی از کتاب :
حال بدی داشتم تازه می فهمیدم که قرار است چه بلایی به سرم بیاید اگر به خاطر پدرم نبود شبانه از کوه ها
می گذشتم و برمی گشتم روستا خودمان. آن شب همه در انتظار رسیدن داماد بودند و من فرنگیس، دختری از
ایران که فقط ده سال داشت و روز قبل آمدنم قرار عروسک بازی با دختران همسایه داشتم حالا در
خانقین شهری در عراق منتظر کسی بودم تا همسرش شوم ولی سرنوشت جور دیگری رقم خورد...
ماجرای کامل را خودتان با مطالعه کتاب بخوانید و لذت ببرید.
ورود به سیستم
×
نام کاربری
رمز عبور
تصویر امنیتی
مرا به خاطر بسپار
ثبت نام
کلمه عبور را فراموش کرده ام.
کاربری ام غیر فعال شده است.
ورود از طریق دولت من
ارسال پیغام
×
بوسیله این بخش می توانید مشکلات موجود در سامانه را گزارش کرده ، بدین صورت که در این صفحه توضیحات مربوط به مشکل مورد نظر را وارد کنید :
نکته : شماره ثبت, شماره رکورد و یا هر داده ورودی که باعث بروز خطا شده است را در متن بازخورد ارسال نمایید.
ارسال